سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند مرا سخت گیر و آزار دهنده برنینگیخت؛ بلکه مرا آموزگاری آسان گیر برانگیخت . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 

شب های بی تو بودنم
              چه سخت می گذرند...
مرا
در سکوت های شبانگاهیم باور کن

با هر لغزش من
   یک دم سر بریده می شود...
                 یک بازدم یتیم می شود...

لرزش های گاه و بی گاه خاطرات دست نخورده
                               به سیلاب درونم می افکند...

مرا
از گه گاه های تو می ترسانند...
تو
از تکرارهای همیشه ات سرشاری
و من
باز هم
به حضورهای همیشه ات
معتادتر میشوم...

 

پ.ن1: یه قسمتی از این نوشته رو تو پست قبلی نوشته بودم...خودم میدونم.

پ.ن2:این یکی از بدترین شعراییه که تا حالا نوشتم... ولی به مناسبت ری برث می نویسمش. هرقدر بیشتر ازش ایراد بگیرید من خوشحال تر میشم.

پ.ن3: خیلی احساس بدیه که فکر کنی یه نفر از دستت ناراحته ولی هیچی نمیگه...

پ.ن4: نمیشه یه بار این یاهو اعصاب منو مگسی نکنه؟ چرا هروقت میخوام میل هام رو چک کنم باید وضعیتم رو بچنجم؟! ها؟!

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آرون شید 89/2/11:: 2:52 عصر     |     () نظر

درباره

آرون شید
در توضیح اسم وبلاگم همین بس که " آرون " به معنای " نیک "است. باشد که گفتارمان , پندارمان و کردارمان نیک باشد... (شید) در فرهنگ فارسی معین به معنای خورشید و روشنایی است. // اینم بگم که نه من همونیم که چش باز کردم تو این دنیا و نه این همون دنیاییه که من چش باز کردم توش
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها